دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی به حکمتها قوی پر کن مرین طاووس عرشی را که تا زین دامگاه او را نشاط آشیان بینی نظرگاه الاهی را یکی بستان کن از عشقی که در وی رنگ و بوی گل ز خون دوستان بینی خلیل ار نیستی چه بود تو با عشق آی در آتش که تا هر شعلهای ز آتش درخت ارغوان بینی اگر صد بار در روزی شیهد راه حق گردی هم از گبران یکی باشی چو خود را در میان بینی امین باش ار همی ترسی ز مار آن جهان کز تو به کار اینجا امین باشی ز مار آنجا امان بینی بهشت و دوزخت با تست در باطن نگر تا تو سقرها در جگر یابی جنانها در جنان بینی به چشم عافیت بنگر درین دنیا که تا آنجا نه کس را نام و نان دانی نه کس را خانمان بینی یکی از چشم دل بنگر بدین زندان خاموشان که تا این لعل گویا را به تابوت از چه سان بینی سنایی
نظرات شما عزیزان:
علی 
ساعت12:07---5 ارديبهشت 1398
وحید 
ساعت20:11---5 مرداد 1397
سلام ممنونم از وبلاگ زیباتون
ادرس وبلاگتونو از پروفایل کلوبتون برداشتم پاسخ:
سلام ممنونم از لطفتون
|